شکار گربه لیفان سوار با شلیک گلوله!
تاریخ انتشار: ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۵۳۷۱۷
ماجرای دستگیری باند سرقت معروف به «میلاد مرغی» هنگامی در دستور کار نیروهای کلانتری سناباد مشهد قرار گرفت که پانزدهم اسفند سال گذشته، جوانی در کنار کیوسک مطبوعاتی ابتدای بولوار ارشاد مشهد ایستاد و مشغول ارسال پیامک با گوشی تلفن شد.
در این هنگام ناگهان سارقی سوار بر موتورسیکلت قرمز رنگ که او را زیر نظر داشت به طرف حاشیه بولوار حرکت کرد و در یک لحظه گوشی تلفن را از دست جوان مذکور ربود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این سرنخ مهم بلافاصله رصدهای اطلاعاتی با هماهنگیهای قضایی ادامه یافت و مخفیگاه سارق شناسایی شد. طولی نکشید که گروهی از عوامل انتظامی به فرماندهی مستقیم سرگرد رجبعلی صفایی (رئیس کلانتری سناباد) دامنه جست و جوهای پلیسی را به مخفیگاه سارق جوان کشاندند و پس از ۲۴ ساعت تحقیقات نامحسوس، همه افرادی را شناسایی کردند که به پاتوق مذکور رفت وآمد داشتند؛ بنابراین خیلی زود و با صدور دستوری ویژه از سوی سرتیپ دوم ستاد احمد نگهبان (فرمانده انتظامی مشهد) عملیات دستگیری وارد مرحله جدیدی شد و افسران عملیاتی در اقدامی غافلگیرانه سارق موتورسوار را در حالی دستگیر کردند که رنگ موتورسیکلت وی به «بنفش» تغییر کرده بود.
اما بررسیهای تخصصی نشان داد که آنها با تغییر رنگ موتورسیکلت ها، اقدامات مجرمانه خود را انجام میدهند تا توسط شهروندان شناسایی نشوند. گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: درحالی که گوشی تلفن همراه سارق مذکور توسط پلیس ضبط شده بود ناگهان یکی دیگر از اعضای باند با وی تماس گرفت تا برای سرقتهای دیگر خود را آماده کند! در این شرایط بود که نیروهای انتظامی با توسل به شگردهای تخصصی فرد تماس گیرنده را به پاتوق کشاندند و او را در حالی دستگیر کردند که با یکی دیگر از اعضای باند سرقت و سوار بر موتورسیکلت بی درنگ به کمین نیروهای انتظامی وارد شده بود.
دقایقی بعد با انتقال ۳ عضو باند گوشی قاپی به کلانتری سناباد، بررسیهای فنی و تخصصی با اعترافات دزد موتورسوار آغاز شد. این متهم که مدعی بود از گوشی قاپهای حرفهای و سابقه دار مشهد است، در بازجوییها گفت: من به محض آزادی از زندان دوباره گوشی قاپی را با همدستی پسر عمویم و «میلاد مرغی» شروع کردم که تاکنون بیش از صد گوشی تلفن را در مناطقی مانند کلاهدوز، مجد، ابوطالب، خیام، وکیل آباد، پیروزی و ... ربوده و به مالخر معروف به گربه «لیفان سوار» فروخته ام.
وی در ادامه اعترافات خود گفت: گوشیهای آیفون را به مبلغ ۵ میلیون و سامسونگها را ۳ میلیون تومان به «گربه» میفروختم و با پول آن مخارج روزمره و تفریحاتم را تامین میکردم و حتی برای همسرم گوشیهای گرانقیمت میخریدم! بنا بر گزارش روزنامه خراسان، به دنبال اعترافات باند «میلاد مرغی» عملیات پلیس اهمیت ویژهای یافت و افسران دایره تجسس با بهره گیری از تجربیات ارزنده فرمانده انتظامی مشهد، در حالی برای دستگیری «گربه لیفان سوار» وارد عمل شدند که ۱۱ تن از مالباختگان، ۳ عضو باند «میلاد مرغی» ر ا شناسایی کردند. از سوی دیگر بررسیهای عوامل انتظامی نشان داد که مالخر معروف مشهد فقط از طریق یک شماره تلفن مخفی با سارقان در ارتباط است و هیچ سارقی از مخفیگاه وی اطلاعاتی ندارد.
به همین دلیل نیروهای انتظامی از طریق تماس تلفنی یکی از سارقان برای فروش گوشی سرقتی با وی قرار صوری گذاشتند و با هماهنگیهای قضایی عازم منطقه خواجه ربیع مشهد شدند. طولی نکشید که مالخر مذکور سوار بر یک دستگاه لیفان شاسی بلند از راه رسید، اما در یک لحظه متوجه اوضاع مشکوک شد و پدال گاز را در کوچه پس کوچههای تاریک فشرد. در همین حال نیروهای انتظامی نیز با هدایت رئیس کلانتری سناباد به تعقیب «گربه لیفان سوار» پرداختند و او را در حالی با شلیک چندین گلوله به دام انداختند که فرد دیگری نیز داخل خودروی وی حضور داشت.
علی (متهم لیفان سوار) که به مقر انتظامی هدایت شده بود در بازجوییها به خرید ۲۰۰ دستگاه گوشی سرقتی از اعضای باند «میلاد مرغی» اعتراف کرد و مدعی شد ۱۵ سارق زورگیر و گوشی قاپ برای او کار میکنند و گوشیهای سرقتی را به وی میفروشند و او هم پس از خرید نقدی گوشیها آنها را بسته بندی میکند و به رابطان خود برای انتقال به افغانستان تحویل میدهد.
«گربه لیفان سوار» همچنین معترف شد طی یک سال گذشته بیش از هزار دستگاه گوشی تلفن سرقتی را خریداری کرده و به آن سوی مرز فرستاده است! با توجه به اهمیت این پرونده سرقت، اعضای باند و مالخر روانه زندان شدند تا تحقیقات تکمیلی برای دستگیری دیگر سارقان و افراد مرتبط با باند مذکور ادامه یابد.
در همین حال سردار سرتیپ دوم احمد نگهبان از شهروندان خواست چنانچه گوشیهای تلفن آنان قبل از بیست و ششم اسفند گذشته سرقت شده است برای شناسایی سارقان به کلانتری ۱۵ سناباد واقع در خیابان راهنمایی مشهد مراجعه کنند.
منبع:روزنامه خراسان
باشگاه خبرنگاران جوان خراسان رضوی مشهدمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: دستگیری متهم گوشی قاپی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۵۳۷۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وارسی گوشی موبایل همسر باعث قتل شد
مرد جوانی که به اتهام قتل زن مورد علاقهاش مقابل چشم رهگذران در خیابان دستگیر شده مدعی است فقط میخواسته گوشی تلفن همراه او را وارسی کند.
به گزارش مشرق، ۲۶ فروردین امسال، صدای درگیری و فریادهای زن و مردی جوان در یکی از خیابانهای شمال تهران توجه رهگذران را به خود جلب کرد. رهگذران که شاهد درگیری بودند، ناگهان با صحنه تلخ و عجیبی مواجه شدند.
مرد جوان گوشی تلفن همراهی در دست داشت و زن جوان با اصرار از او میخواست گوشیاش را پس بدهد اما در یک لحظه مرد عصبانی دست به جیب شد و با بیرون آوردن یک چاقو ضربات متعددی به زن جوان زد و پا به فرار گذاشت.شاهدان بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتند و زن جوان به بیمارستان منتقل شد اما ۱۹ ضربه چاقو او را به کام مرگ کشاند. گزارش قتل زن جوان به بازپرس سالار صنعتگر اعلام شد و تیم جنایی تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری عامل جنایت آغاز کردند.
هویتی برای قاتل
با حضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل، مشخص شد محل سکونت زن جوان چند خیابان پایینتر از محل قتل بوده است. یکی از شاهدان در تحقیقات گفت: زن جوان اصرار داشت که گوشی تلفن همراهش را از قاتل بگیرد اما او ممانعت میکرد و میخواست محتویات داخل گوشی را ببیند. به همین دلیل مقتول به دنبال مرد جوان میدوید و فریاد میکشید.
خیلی زود محل زندگی مقتول و خانوادهاش شناسایی شد و در تحقیقات از آنها مشخص شد مقتول مدتی قبل از همسرش جدا شده و با فرزندش زندگی میکرده است. مدتی قبل او با مردی به نام پژمان آشنا شد.
اما بعد از چند ماه زن جوان تصمیم به جدایی گرفت اما مرد جوان موافق جدایی نبود. با این اطلاعات احتمال ارتکاب قتل از سوی پژمان قوت گرفت و کارآگاهان با دریافت عکس وی و نشان دادن به شاهدان ماجرا مطمئن شدند که قتل از سوی او رخ داده است.
همچنین کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل درگیری تصاویر ضارب را بدست آوردند که با تطبیق عکسی که از پژمان در دست داشتند، تأیید میکرد که او قاتل فراری است.
دستگیری در شمال
با شناسایی هویت قاتل، تیم تحقیق راهی محل زندگی او شدند، اما مرد جوان آنجا را ترک و فرار کرده بود. تحقیقات برای شناسایی متهم ادامه داشت تا اینکه رد او در یکی از شهرهای شمالی کشور بدست آمد. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، پس از هماهنگیهای قضایی، راهی محل مخفیگاه متهم شده و او را بازداشت کردند.
متهم پس از انتقال به پایتخت، به قتل ناخواسته زن جوان اعتراف کرد. پژمان، برای تکمیل تحقیقات به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت به اداره آگاهی منتقل شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
نمیدانستم مرتکب قتل شدهام
مرد جوان که به اتهام قتل بازداشت شده، مدعی است پس از ضربه زدن به زن جوان و هنگام فرار از اینکه زن مورد علاقهاش به قتل رسیده بود، اطلاع نداشته و بعد از دستگیری متوجه شده است.
با مقتول چطور آشنا شدی؟
۵ ماه قبل در یکی از خیابانهای شمال تهران با او آشنا شدم. رابطهمان اوایل در حد تلفن و پیامک بود، اما کم کم قرار ملاقاتها شروع شد و مدام همدیگر را میدیدیم. به خودم که آمدم متوجه شدم او را خیلی دوست دارم و او همان زنی است که سالها دنبالش بودم.
با این همه علاقه چرا او را به قتل رساندی؟
قصدم کشتن نبود. اصلاً نمیدانستم که او را کشتهام. وقتی او را زدم و فرار کردم نگران حالش بودم اما جرأت نمیکردم تماس بگیرم.
میدانستم پلیس در تعقیبم است و میترسیدم که لو بروم از طرفی هراس این را داشتم که بشنوم او کشته شده است.
چرا تلفنش را گرفته بودی؟
شک کرده بودم. رابطه ما خیلی خوب بود اما از یک هفته قبل از قتل همه چیز تغییر کرد. رفتارش سرد شده بود و تلفنهایم را پاسخ نمیداد. از هر ۱۰ پیام یک پیام را جواب میداد. پیگیر رفتارش شدم و او گفت که دیگر نمیخواهد با من ادامه دهد و خواست که با او تماس نگیرم.
چرا؟
خودم هم نمیدانم، رابطهمان خوب بود و حتی قرار بود با هم ازدواج کنیم. اما یک دفعه تغییر کرد، احساس میکردم شخص دیگری وارد زندگیاش شده است و باید به این موضوع پی میبردم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
به مقابل خانهاش رفتم و از او خواستم گوشی تلفن همراهش را بدهد تا آن را بررسی کنم. تصور میکردم اگر پای شخص سومی در این میان باشد، بیشک پیامها یا تماسهایش را در گوشی میبینم. اما او نمیخواست تلفنش را ببینم و زمانی که گوشی او را به زور گرفتم، تا چند خیابان آن طرفتر دنبالم آمد.
چرا چاقو داشتی؟
چاقو را بردم تا او را بترسانم و بتوانم گوشی تلفن همراهش را بگیرم و با بدست آمدن رمز گوشی، وارد آن شوم و بفهمم که آیا به من خیانت کرده است یا خیر.
چند ضربه به او زدی؟
نمی دانم، خیلی عصبانی بودم. پلیس میگوید که ۱۹ ضربه زدهام. آن زمان چون حالم را نمیفهمیدم، به یاد ندارم چند ضربه زدهام.
منبع: روزنامه ایران